بیـــ قــافـیــه هـای بـا مخــاطـبــ مـن

با دیدنت زبان دلم بند آمدست شاعر شدم که لال نمیرم فقط همین

کم نامه‌ی خاموش ...

کم نامه‌ی خاموش برایم بفرست  از حرف پرم گوش برایم بفرست  دارم خفه می‌شوم در این تنهایی  لطفاً کمی آغوش برایم بفرست . . .

[ 19 / 11 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]

کمی تغییر کرده ام

کمی تغییر کرده ام
برای شناختنم...
عکسم را مچاله کن!

[ 19 / 11 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]

نفس در این قفس...

نفس در این قفس، حبس ِ ابد کرده جهانم را
"هوای مانده" پُر کرده فضای آشیانم را

به او تن داده‌ام؛ اما به بندش دل نخواهم داد
تو را می‌خواهم و این خواستن پَر داده جانم را

تو را می‌خواهم و این خواهش ممنوع، هرلحظه
فرومی‌پاشد از هم بندبند ِ استخوانم را

تو باشی ترسِ پرهای من از پرواز می‌ریزد
در آغوش تو پیدا کرده‌ام من آسمانم را

تصور می‌کنم جای زنی هستم در آغوشت
تصور کن به دور گردن خود بازوانم را...

که ماهی باشم و موجت بلغزد روی من، بی‌تاب
بگیرد تنگ در آغوش، لبهایت، لبانم را

بجوشد خودسر از من خوشه‌های وحشی انگور
بنوشی از تن من آبشاران روانم را
.............
مرا از تُنگ من بردار و تا دریا ببر با خود
که می‌خواهم به قلاب تو بسپارم دهانم را...

[ 19 / 11 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]

نوبر است این چشم ها...

نوبر است این چشم ها حیف است خوابش می کنی
تا به کی قلب مرا هر شب خرابش می کنی؟
آنقدر سیب گناه از چشم هایت می کند
مطمئنا یک شبی آدم حسابش می کنی
کاش می شد کوچه ای باشم که شب ها در سکوت
با قدم هایت دچار اضطرابش می کنی
باشد از جنس خدایی پس خدایی کن بگو
کی دعایی را که کردم مستجابش می کنی؟
خانه ای می سازم از عشق تو در رویای محض
با وجود آنکه می دانم ...... خرابش می کنی!

[ 19 / 11 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]

یکی ﺍﺯ ﻫﻤﻴـن ﺭﻭﺯﻫﺎ ...

یکی ﺍﺯ ﻫﻤﻴـن ﺭﻭﺯﻫﺎ ...
که ﺑﺎﻳﺪ ﺣﺘﻤﺎ ﺑﺎﺭﺍنی ﻫﻢ ﺑﺎﺷﺪ
ﺭﻭی ﺯﻧﺪگی ﺭﺍ می ﺑﻮﺳﻢ ﻭ میﮔﺬﺍﺭمش
کناﺭ ...
ﺑﺎﺷﺪ ﺑﺮﺍی ﺷﻤﺎ
ﻣـن ﻧﺨﻮﺍﺳﺘﻤﺶ . .

[ 19 / 11 / 1392برچسب:,

] [ 1:0 ] [ دخـــتـــر کـــاغــذی ]

[ ]